اسلحه

ساخت وبلاگ

بی پناهی چه حس بدیه ...

هیچی بهت امنیت نمیده حتی اگه اسلحه داشته باشی

همش باس نگران پشت سرت باشی

همش باس بدویی

 

تو چه فضای عجیبی بودم تو خواب

همه میخواستن منو بکشن ... دو سه تا گروه مختلف دنبالم بودن

شب بود و با نور ماه همه جا روشن شده بود ... 

من رفته بودم بالای یه سربالایی پر از درخت... 

نشسته بودم که متوجه سایه هایی شدم که به سمتم میان

سریع راهمو ازشون دور کردم مثه اسب میدویدم

وسط راه متوجه گرد و خاک فرارم شدن ... 

 

قبل از اینکه ماشه رو تو اون کوچه بکشه از خواب پریدم 

قالب...
ما را در سایت قالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arshia000092 بازدید : 98 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 6:31